جدول جو
جدول جو

معنی رزک آوج - جستجوی لغت در جدول جو

رزک آوج
(رَ زَ)
دهی از دهستان خرقان شرقی بخش آوج شهرستان قزوین. سکنۀ آن 852 تن. آب آنجا از چشمه. محصولات عمده آن غلات. صنایع دستی آنجا جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از رزم آور
تصویر رزم آور
جنگاور، جنگ جو، رزم آورنده
فرهنگ فارسی عمید
(گِ)
رشک آورنده. حسود و رشک برنده. (ناظم الاطباء). به معنی حسود است. (از شعوری ج 2 ورق 5). رشکور. رشکین. (یادداشت مؤلف) ، گاهی به معنی غیور و باتعصب آید. (از شعوری ج 2 ورق 5)
لغت نامه دهخدا
(پَرْ وَ)
جنگجو. جنگاور. (فرهنگ فارسی معین). جنگ آور. (یادداشت مؤلف). رزمخواه:
بدید کوشش رزم آوران دشمن را
شنید حملۀ شیرافکنان شهرگشای.
مختاری.
و رجوع به مترادفات کلمه شود
لغت نامه دهخدا
(یَ زَ)
دهی است از دهستان افشاریۀ بخش آوج شهرستان قزوین واقع در 76 هزارگزی شمال خاوری آوج. آب آن از قنات و سکنۀ آن 256 تن است. راه ماشین رو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان خرقان بخش آوج شهرستان قزوین. سکنۀ آن 705 تن. آب آن از قنات. محصول عمده آنجا غلات، صنایع دستی زنان قالیچه و جاجیم بافی و راه آن ماشین رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
تصویری از رزم آور
تصویر رزم آور
جنگجو جنگاور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رزم آور
تصویر رزم آور
((وَ))
جنگجو، جنگاور
فرهنگ فارسی معین
پرخاشگر، جنگ آزموده، جنگاور، جنگجو، دلیر، رزم آزما، رزم توز، رزمجو، غوغایی، فتنه جو
فرهنگ واژه مترادف متضاد